Easy is to dream every night
Difficult is to fight for a dream
خوابیدن در هر شب آسان است
ولی مبارزه با آن مشکل است

 

Easy is to show victory
Difficult is to assume defeat with dignity
نشان دادن پیروزی آسان است
قبول کردن شکست مشکل است

 

Easy is to admire a full moon
Difficult to see the other side
حظ کردن از یک ماه کامل آسان است
ولی دیدن طرف دیگر آن مشکل است

 

Easy is to stumble with a stone
Difficult is to get up
زمین خوردن با یک سنگ آسان است
ولی بلند شدن مشکل است

 

Easy is to enjoy life every day
Difficult to give its real value
لذت بردن از زندگی آسان است
ولی ارزش واقعی دادن به آن مشکل است

 

Easy is to promise something to someone
Difficult is to fulfill that promise
قول دادن بعضی چیز ها به بعضی افراد آسان است
ولی وفای به عهد مشکل است

 

Easy is to say we love
Difficult is to show it every day
گفتن اینکه ما عاشقیم آسان است
ولی نشان دادن مداوم آن مشکل است

 

Easy is to criticize others
Difficult is to improve oneself
انتقاد از دیگران آسان است
ولی خودسازی مشکل است

 

Easy is to make mistakes
Difficult is to learn from them
ایراد گیری از دیگران آسان است
عبرت گرفتن از آنها مشکل است

 

Easy is to weep for a lost love
Difficult is to take care of it so not to lose it
گریه کردن برای یک عشق دیرینه آسان است
ولی تلاش برای از دست نرفتن آن مشکل است

 

Easy is to think about improving
Difficult is to stop thinking it and put it into action
فکر کردن برای پیشرفت آسان است
متوقف کردن فکر و رویا و عمل به آن مشکل است

 

Easy is to think bad of others
Difficult is to give them the benefit of the doubt
فکر بد کردن در مورد دیگران آسان است
رها ساختن آنها از شک و دودلی مشکل است

 

Easy is to receive
Difficult is to give
دریافت کردن آسان است
اهدا کردن مشکل است

 

Easy to read this
Difficult to follow
خوندن این متن آسان است
ولی پیگیری آن مشکل است

 

Easy is keep the friendship with words
Difficult is to keep it with meanings
حفظ دوستی با کلمات آسان است
حفظ آن با مفهوم کلمات مشکل است


پنج شنبه 15 دی 1390برچسب:, |
 
بعد از اجرای موفقیت آمیز طرح تفکیک جنسیتی 
 در سراسر اماکن خصوصی و عمومی کشور
؛ به بررسی روند رشد و نمو یک کودک (پسر)
از مهد کودک تا پیری میپردازیم :

اسم کودک را جواد در نظر میگیریم که همراه

با همکلاسی خود به نام رضا در حال برگشت از مهد کودک است.

1) در مسیر برگشت از مهد کودک :

لضا لضا (همان رضا ) مامانم میخواد لنج (گنج) طلا بیاره ها !

رضا : مامان چیه ؟!


2) 3 سال بعد در مسیر رفت به مدرسه داخل سرویس مدرسه

راننده رو به بچه های داخل سرویس : همه زود چشاشونو

ببندن داریم از کنار یه مدرسه دخترانه رد میشیم!

جواد : رضا رضا ، دختر چیه ؟


3 ) 5 سال بعد از 3 سال ؛ زنگ تفریح ؛ مدرسه راهنمایی

رضا : جواد من دیشب از بالای پشت بوم یه

چیزی تو حیاط خونه همسایه دیدم.

جواد : چی ؟

رضا : دختر ! دختر ! بالاخره دیدم

جواد : جون مادرت ؟! یالاه بگو چه شکلی هستن اینا !


4) 4 سال بعد از قبلی! سرکوچه جواد اینا

رضا : جواد چیکار داشتی گفتی زود بیا

جواد : رضا دیشب یکی به گوشیم زنگ زد.

صداش خیلی عجیب غریب بود.یواشکی حرف میزد و

میگفت یه دختره و از من میپرسید آیا پسرم ؟!

رضا : تو چی گفتی ؟

جواد : گفتم آره پسرم و بعدش دختره غش کرد !


5 ) 6 سال بعد ؛ دانشگاه

جواد : رضا راسته میگند پشت این دیواره پر از دختره ؟!

رضا : آره منم شنیدم.میشنوی دارن میخندن! مگه اونا هم میخندن ؟


6 ) چند سال بعد ، شب خواستگاری

جواد : ببخشید یعنی الان شما واقعا یه دخترید ؟!


7 ) چند ماه بعد ، شب ازدواج

جواد : خوب الان باید چیکار کنیم ؟!

خانم : هیچی دیگه ،خسته ایم باید بخوابیم.شما

هم برو تو اتاق خودت بخواب!


8 ) خیلی سال بعد ، دوران کهولت

جواد : دیشب مادر خدا بیامرزم به خوابم اومد

گفت نمیخواهید بچه بیارید ؟

خانم : از کجا بیاریم.تو جهیزیه من که بچه نبود ،

تو چرا نخریدی یه دونه ؟


9) خیلی سال بعد

نسل ایرانی منقرض شد...



یک شنبه 11 دی 1390برچسب:, |

قبل از ازدواج :

 

 

 

مرد: دیگه نمی تونم منتظر بمونم

زن: می خوای از پیشت برم؟

مرد: فکرشم نکن

زن: منو دوست داری؟

مرد: البته!

زن: تاحالا بهم دروغ گفتی؟

مرد: نه.چرا این سوالو می پرسی؟

زن: منو مسافرت میبری؟

مرد: مرتب.

زن: منو کتک میزنی؟

مرد: به هیچ وجه

زن: می تونم بهت اعتماد کنم؟؟

 

بعد از ازدواج: همین مطلب رو از پایین به بالا بخونید...



یک شنبه 11 دی 1390برچسب:, |

سیر تکامل مقنعه در ایران

 

.....................................................................................................................

 

سیر تکامل صنعت گدایی



یک شنبه 11 دی 1390برچسب:, |

فقر یعنی اینکه کلی پول بدی و یه عینک دیور تقلبی بخری اما

فلان کتاب معروف رو نمیخری تا فایل پی دی افش رو مجانی گیر بیاری

 

فقر یعنی اینکه تو خیابون آشغال بریزی و از تمیزی خیابونای اروپا

تعریف کنی

 

فقر یعنی اینکه دوتا النگو تو دیتت باشه ولی دوتا دندون

خراب تو دهنت باشه

 

فقر یعنی اینکه کتابخونه خونت کوچیکتر از یخچال خونت باشه

 

فقر یعنی اینکه وقتی بازنت میری بیرون

مدام بهش بگکی موهاتو بزن تو ولی وقتی تنها بری بیروم...

 

فقر یعنی اینکه ماشین 40 میلیونی سوار بشی

ولی مقررات راهنمایی رانندگی رو رعایت نکنی

 

فقر یعنی اینکه مولوی و خیام و رودکی چیزی جز اسمش

ندونی ولی ماجرای آنجلینا جولی و براد پیت رو پیگیری کنی

 

فقر یعنی اینکه ماجرای عروس فخری خانم و زن صیقه ای پسروسطیش

رو از حفظ باشی ولی ماجرای بابک خرمدین رو ندونی

 

به نظر شما فقر یعنی چی؟



یک شنبه 11 دی 1390برچسب:, |

پسر: سلام عزیزم خوبی؟

دختر:سلام ای بد نیستم

پسر:عزیزم چی کار می کردی؟

دختر:هیچی. کاری داشتی؟

پسر:آره زنگ زدم بگم حاضرشو با هم شام بریم بیرون

دختر:الآن،من که نمی تونم.بزار واسه بعد

پسر:واسه چی؟

دختر:خیلی حوصله ندارم الآن

پسر:خب حالا پاشو بیا بریم حوصلت میاد

دختر:آخه یه جوریم.حوصله ندارم اصلا،امروز یوگا نرفتم

اعصابم آروم نیست

پسر:باشه پس بمونه واسه بعد

دختر:خب حالا دیگه گفتی میام دیگه

پسر:نه،نمی خواد بزار باشه واسه بعد

دختر:نه بیا بریم دیگه الآن یه خورده حوصلم اومد

پسر:گفتم که نه ولش کن تو هم حوصله نداری

دختر:نه آخه اصلا خودم می خواستم بهت زنگ بزنم بگم شب بریم بیرون

پسر:نه بمونه یه شب دیگه خدافظ

تصاوير زيباسازی ، كد موسيقی ، قالب وبلاگ ، خدمات وبلاگ نويسان ، تصاوير ياهو ، پيچك دات نت www.pichak.net

 



یک شنبه 11 دی 1390برچسب:, |

 

در تمام دنیا شنیدن حتی کوتاه ترین خبر در مورد هنرمندان و اهالی سرشناس درباره زندگی شخصی، شغل یا تحصیلات ‌شان برای طرفداران آنها هیجان انگیز و جذاب است. دنیای شهرت در کنار مشکلات و سختی‌های شناخته شده و کمی دور شدن از زندگی عادی، امتیازهایی هم دارد؛برای مثال اگر صاحب نام و مشهور باشید و به ویژه اگر سوپراستار یا هنرمند باشید و بعد تصمیم به شروع تجارت یا کار در هر رشته‌ای بگیرید شهرت حتما در پیشبرد بهتر کار و البته رونق گرفتن آن تاثیر چشم گیری دارد،حتی می شود گفت شهرت پله ای است برای موفقیت در هر نوع تجارتی.

از ساخت صنایع دستی تا افتتاح شرکت ساختمانی،پرداختن به کارهای دیگر بازیگران را از نظر مالی کمی بی نیاز کرده و می تواند به آنها این اطمینان را بدهد که در آینده و پس از پایان عصر طلایی خود پشتوانه مالی و درآمد دارند. این اتفاق در تمام دنیا رواج دارد و خیلی از سوپر استارهای هالیوودی و بالیوودی هم در کنار بازیگری به شغل‌های دیگری هم می پردازند. در ادامه در مورد بازیگران و البته هنرمندان ایرانی و شغل‌ دوم‌شان می خوانید.

محمدرضا گلزار سوپر استاری که هر خبری در مورد او جنجالی می شود و همه تصویر او را به عنوان مدل روی بیلبوردها دیده اند؛ این بازیگر تنها به مدل بودن اکتفا نکرده، او کلوب زیبایی ویژه مردان تاسیس کرده و البته ظاهرا به کار تولید پوشاک هم مشغول است و برندی اختصاصی دارد.

بهرام رادان
،پسر چشم آبی سینمای ایران،بازیگری که روزی شاگرد گمنام یکی از آموزشگاه‌های بازیگری بود و این روزها خود را در سینما اثبات کرده صاحب کافی شاپی به نام "و" است. این کافه 2 شعبه در 2 خیابان معروف شمال تهران دارد. در این کافه روی هیچ میزی جاسیگاری نیست و بزرگ نوشته است :"کشیدن سیگار در این مکان ممنوع است"

رضا صادقی
که در بین طرفدارانش لقب‌هایی مثل سلطان مشکلی پوش،سلطان غم و احساس و سلطان صدا دارد کافه ای در شمال تهران تاسیس کرده است. معمولا رضا صادقی شب‌ها به کافه‌اش سر می زند . خود او درباره کافه‌اش گفته است :با افتتاح این کافه حداقل اگر نتوانم بخوانم، می توانم به بهانه کافی شاپ در کنار مردم باشم.

علی لهراسبی
،سلطان تیتراژ سریال‌های تلویزیون در کنار خواندن به کار تبلیغات مشغول است. او مدیر پروژه تبلیغاتی شركتی است.

تهمینه میلانی
،کارگردان به نام ایرانی فارغ التحصیل معماری است و در کنار کارگردانی سینما به کار معماری داخلی مشغول است.دفتر او در یکی از گران‍قیمت‌ترین خیابان‌های پایتخت  مقابل دفتر یکی از مطرح ترین آرشیتکت‌های ایرانی قرار دارد. او و همسرش محمد نیک بین، تهیه کننده به همراه هم در این شرکت مشغول به کار هستند.

رضا کیانیان
نویسنده و عکاس و مجسمه ساز و بازیگر را هم که همه می شناسید. مجسمه‎های چوبی و عکس هایش در نمایشگاه های متعددی به نمایش درآمدند.

مهتاب کرامتی
، بازیگر و سفیر حسن نیت یونیسف در ایران هم صاحب مزونی در شهرکی در غرب تهران است. او 12 سال است در این مزون به کار تولید انبوه لباس مشغول است و برای یکی از برندهای معروف لباس طراحی و تولید می کند.

محمد سلوکی
، مجری تلویزیون طبق شنید‌ها صاحب یک پیک موتوری و البته فروشگاه لباس است. همین اواخر تصاویر او در فروشگاه لباسش در فضای مجازی منتشر شد و دست به دست گشت.

امین تارخ
، بازیگر صاحب نام ایرانی صاحب آموزشگاه بازیگری در  یکی از بزرگراه‌های شمال تهران است.

مانی رهنما در آموزشگاه های موسیقی مدرس آواز است .

شبنم قلی‌خانی
که این روزها همه او را به نام آیدا می شناسند، به خاطر بازی در سریال 5 کیلومتر مانده تا بهشت ، استاد دانشگاه آزاد است. او کارشناس ارشد تئاتر است.

رضا عطاران
،بازیگر و کارگردان طنز مطرح و کاربلد ایرانی آتلیه عکاسی با نام خانوادگی‌اش در خیابانی در شمال تهران دارد. خدماتی که او به مشتریان خود ارایه می دهد و روی تابلوی آن نوشته شده است،به این ترتیب هستند: متخصص عکسبرداری و فیلمبرداری از مجالس در منوهای متفاوت.

مجید اخشابی
،خواننده و قهرمان مسابقه تیتراژخانی صدا و سیما صاحب یم استودیوی تولید موسیقی است و البته آموزشگاهی هم نام یکی از آلبوم های بیرون آمده اش دارد؛ آموزشگاه او در یکی از مراکز خرید مطرح شمال غرب تهران قرار دارد و در این آموزشگاه انواع سازهای سنتی و کلاسیک به هنرجویان تدریس می شوند.

پوریا پورسرخ
، بازیگر سینما و تلویزیون ‌دكتری‌ فیزیولوژی گیاهی دارد و در کنار بازیگری به کار طراحی فضای سبز و ترجمه‌ مقاله ‌برای‌ مجله‌های علمی مشغول است.

سپند و کمند امیرسلیمانی
، آتلیه عکاسی دارند.


سید جواد هاشمی
، معلم است و سال هاست در کانون فرهنگی در غرب تهران فعالیت می کند.

مرجان شیرمحمدی
نویسنده است و تا به حال کتاب های یک جای امن: "هفت داستان كوتاه" ،"بعد از آن شب "و "این یک فصل دیگر است" سه اثر منتشر شده او هستند.

مسعود کیمیایی
؛ کارگردان مدرسه فیلمسازی دارد و خود او درباره مدرسه‌اش می‌گوید: 400 فیلم در این مدرسه ساخته شده و به نظر من از این تعداد حدود 10، 12 فیلم می‌‌تواند در سطح جهان مطرح باشد هنوز كه هنوز است این مدرسه نتوانسته به لحاظ مالی روی پای خودش بایستد و من از بیرون پول تزریق می‌كنم.

حمید خندان
، خواننده پاپ صاحب کافی شاپی در خیابانی در  شمال تهران است. این کافه بزرگ ترین کافه ثبت شده و مجوز دار تهران است. او معتقد است اولین خواننده‌ای است که صاحب کافه شده است. کافه او به گواه مشتریانش پاتوق خیلی از بازیگران و هنرمندان است. او عصرها در کافه خود حضور دارد. البته خندان دارای یک آتلیه شخصی عکاسی هم هست و هنرمندان مطرحی برای گرفتن عکس به آتلیه او در خیابان" م "مراجعه می کنند.ایرج نوذری، حسین استیری، مهدی مقدم، پویا امینی، امین زندگانی، آرام جعفری، نگار فروزنده، نگین صدق گویا، بهنوش و تعدادی دیگر از هنرمندان از مشتریان ثابت این کافه هستند.
 

حمید عسگری خواننده جوان پاپ صاحب کافه در شهرکی در غرب تهران و کافه‌ای در کرج است.
 


خشایار اعتمادی
به کار ساخت و سازمشغول است و همان طور که همیشه در گفت و گوهایش عنوان کرده، موسیقی و خوانندگی منبع درآمد او نیست.

نگار جواهریان
، بازیگر جوان و سرشار از استعداد این روزهای سینمای ایران سابقه روزنامه‌نگاری هم دارد. او مدتی در مجله‌ای تحلیل بازیگری می نوشته است و نمایشنامه "خیانت" با ترجمه او و "تینوش نظم جو" را نشر نی در قالب مجموعه دور تا دور دنیا منتشر کرده است.

نیوشا ضیغمی
،بازیگر سینما هم دارای موسسه زیبایی است. او در این مرکز با همکاری پزشکان به بانوان خدمات زیبایی ارایه می دهد. موسسه او در یکی از گران‌ترین خیابان تهران است.

آناهیتا نعمتی
به صنعت مدلینگ وارد شده و در شوهای لباس و پروژه های عکاسی کار می کند.

ابوالفضل پورعرب
صاحب کافه ای در شمال و نزدیک ویلای شخصی‌اش است.

ستاره اسکندری
صاحب یک مغازه طراحی لباس در یکی از پاساژهای به نام و نشاخته شده تهران بوده و تا به حال چندین شوی لباس برگزار کرده است.
 

لاله اسکندری که نقاشی دیواری و کاشی‌کاری وی در تقاطع بزرگراه شهید همت و ستاری را دیگر همه دیده ایم به کارهای هنری و صنایع دستی مشغول است. روزبه اسکندری، برادر لاله اسکندری و مدیرعامل شرکت اجراکننده طرح‌ها است. نقاشی دیواری لاله اسکندری در دو فاز در بزرگراه شهید همت، تقاطع بزرگراه شهید ستاری قرار دارد.

مهدی فخیم زاده و هما روستا مدرس کلاس‌های آزاد بازیگری استاد حمید سمندریان هستند. امیر جعفری، ریما رامین فر،یوسف تیموری، نگار فروزنده، محمدرضا فروتن و پارسا پیروزفر از هنرجویان این کلاس‌ها بوده‌اند.


 



یک شنبه 11 دی 1390برچسب:, |

دروغ:بعدا باهات تماس میگیرم

معنی:دیگه هیچ وقت منو نمیبینی

 

دروغ:تو قسمتی از وجود منی,نمی دونی تا

تا چه اندازه دوستت دارم

معنی:تو برای من به اندازه کافی زیبا,

باهوش و پولدار نیستی میزارمت کنار

 

دروغ:اون دختر هیچ تربیتی با من نداره

ما فقط دوست معمولی هستیم

معنی:عاشقتم

 

دروغ:من تو رو برای وجود خودت دوست دارم

معنی:من فقط دنبال سکس هستم

 

دروغ:آخراین هفته با دوستام داریم میریم کوه

معنی:داریم میریم دختر بازی!

 

دروغ:می تونی 5هزار بهم قرض بدی؟

تاآخر هفته بهت پس میدم

معنی: پولتو ببوسو باهاش خداحافظی کن

 

"این هم شاید بزرگترین دروغی باشد

که تا به حال گفته شده باشد:"

 

دروغ:قول میدم تا زمانیکه مرگ مارو از هم

جدانکرده عاشقت باشم,باهات صادق باشم و ازت نگهداری کنم

معنی:ازت می خوام لباسامو بشوری,خونمو تمیز کنی,

غذا برام بپزی,وقتی مریض میشم ازم پرستاری کنی,

از بچه هام مراقبت کنی,به دوستام و خانوادم سرویس بدی,

هروقت بخوام میرم با دوستام ودخترای دیگه گردش,هیچ وقت پول

بهت نمیدم,و هیچ کلمه خوشحال کننده ای بهت نخواهم

گفت,و هیچ کار جالبی هم واست انجام نخواهم داد

 

 

"اگر به شما هم دروغی گفته شده است می توانید

آن را در بخش نظرات بیان کنید"



یک شنبه 11 دی 1390برچسب:, |

خارج جایی است که همه آدمها در آنجا ایدز دارن

مملکت خارج جاییست که همه در آن با ناموس همدیگه کار دارن

در حالی که در مملکت ما چند نفر با ناموس همه کار دارن

خارج جاییست که رییس جمهورش بیشتر

از یک دست کت و شلوار دارد

تازه در خارج کروات هم می زنند

مردم خارج همیشه مست هستند و

بی همه چیز ها همش می گویند:یو آر.....

اما ما در اینجا همیشه در حال احوال پرسی از خانواده

طرف مقابل هستیم بس که مودب وبا فرهنگیم

ما در ایران خیلی همه چیز داریم!

نان. مسکن و حتی به روایتی آزادی

اما فرق اصلی ما در این است که خودمان می گوییم این ها رانداریم

ولی مقاماتمان می گویند دارید

وما از بس که نفهم هستیم اصرار می کنیم:پس کو؟

خارج جایی است که گشت ندارند و برای لاک زدن جریمه نمی شوند

در خارج هنوز نفهمیده اند که رنگ سیاه مناسب تابستان است

خارجی ها بس که دین و اعتقاد ضعیفی دارند با دیدن موی نامحرم

هیچ چیزشان نمیشود

اما ما اگر یک تار ببنیم دچار لرزش می شویم!بس که

محکم است این اعتقاداتمان

خارجی ها فکر می کنند که ما در جنگ جهانی هستیم

چون همه چیزمان سهمیه بندیست و کپن داریم

آنها وقتی جنگ جهانی داشتند همه چیزشان سهمیه بندی بود

خارجی ها بس که بی دین و کافر هستند نمی دانند

ازدواج از نوع موقت چیست؟!

آنها بس که بی فرهنگند در کلیسا با کفش می روند

و عود روشن می کنند

در حالی که همه می دانند لذت حرف زدن باخدا

در بوی جوراب مخلوط با گلاب است

ما میدان آزادی داریم اما خارجی ها مجسمه آزادی دارن

و هر بچه ای می داند که مجسمه هیچ کارست پس ما

آزادی داریم اما خارجی ها ندارن

آنها خوانندهای دارن که همش اعتراض می کنند

در حالی که خوانندهای ما می خوانند:

همه چیز آرومه بس که هنرمندهای مودبی هستند

فیلم های ما در ایران هیچ وقت پایان غمگین ندارد

ولی خارجی ها همه افسرده هستند

و همش در فیلمها در حال خون و خونریزی و کارهای بدبد هستن

در حالی که همه می دانند لذت هر فیلم به عروسی آخرش است

آنها از بس که سوسولندهر 4سال

یک نفر میشه همه کاره مملکتشان

ولی ما همیشه گفته ایم حرف مرد یک کلام

است هیچ کس عوض نمیشود

ما در ایران خانواده خود را خیلی دوست داریم

و هر وقت کاره ای شدیم تمام فک و فامیل خود را

می کنیم مدیر اما آنها بس که بنیان خانواده قوی ندارن

این کارها را بلد نیستند

ما از این انشا نتیجه میگیریم که"

خارج جای بدی است همه درآنجا ایدز دارند

 

 



یک شنبه 11 دی 1390برچسب:, |